همیشه بهم میگفتی دهنت بوی شیر میده. اما الان بیا بو کن دهنم بوی الکل می
ده. همیشه بهم میخندیدی و میگفتی چرا آدامس تو دهنته الان رو بیا ببین که تا
اولین سیگارم نسوخته دومی رو روشن میکنم اون وقتا بهم میگفتی این لباسای
بچهگونه وجاج بابایی چیه پوشیدی اما الان رو ببین لخت لختم تو خیابون زیر بارون
اون وقتا بهم میگفتی تا کی میخوایی زیر اون سقف بمونی و کورکورانه زندگی
کنی اما حالامو نگاه کن نه سقفی بالا سرمه و نه اختیار زندگی، چرخ و فلکم خودش
میچرخه و من هیچ شانسی ندارم یادته همیشه به من میگفتی یه تغییر، یه
ریسک، یه احساس یه نگاه یه آرزو یه اخم یا یه چشمک امکان داره که زندگیت
رورویایی کنه منم به حرفت گوش کردم. الان هم یه زندگی رویایی دارم الان دیگه
هیچ کابارهای وپارتی نیست که من نرفتم هیچ شراب والکلی نیست که نخوردم و
هیچ لباسی نیست که نپوشیدم الان من آزادم من خوشحالم اما قلبم تیر میکشه
شاید حرفای تو اشتباه بود اما من به خاطر داشتن تو این کارها رو کردم تو برام
چیکار کردی؟
رفیق
نظرات شما عزیزان: